چرا بالاتر از احساس عشق است؟؟!!!!!


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ :
بازدید : 947
نویسنده : نوری

 

 

استاد شهریار آمدی جانم به........

 

آمدی  جانم به قربانت ولی حالا چرا

 

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

 

نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی

 

سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا

 

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست

 

من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

 

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم

 

دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا

 

وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار

 

اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

 

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود

 

ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

 

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

 

اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

 

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

 

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

 

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین

 

خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

 

شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

 

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

 

جدا کننده های متن برای وبلاگ

 

 




مطالب مرتبط با این پست :

بهترین ها از دنیای دف نوازي و موسيقي سنتي، دنياي هنر و هنرمندان

شما از 1 تا 20 چه نمره ای به وبسایت میدهید؟

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاک 10 و آدرس plak10.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

 






RSS

Powered By
loxblog.Com